اخلاق و آداب دراسلام
اخلاق و آداب دراسلام
دين اسلام همه دستوراتش طبق بهترين آداب و اخلاق است و تمام شئون اسلام اعم از عبادات و داد و ستدها و غيره بر پايههاي بلند اخلاق و فضيلت استوار است. بر هر مسلماني لازم است بكوشد تا عقايد اسلامي را شناخته و كاملاً برقوانين مقدس اسلام چه در زمينه فروع دين و چه در زمينه اخلاق و آداب دين عمل نمايد.
واژه اخلاق جمع خُلِق است آدمي موجودي مركب از جسم مادي و نفس مجرد است ويژگيهاي جسمي انسان «خَلقِ» و ويژگيهاي روحي و نفساني او «خُلق» ناميده ميشود در بيان ديگر ميتوان گفت خَلق صورت ظاهري انساني و خُلق سيرت باطن انساني است. عالمان مسلمان اخلاق را به معناي ملكات نفساني در نظر ميگرفتند؛ يعني «هيأتهايي راسخ و پايدار در جان آدمي كه او را به انجام دادن كارهايي بدون انديشه و تأمل بر ميانگيزاند.»
اخلاق به آدمي ميآموزد كه:
1- خلقهاي پسنديده و خويهاي ناپسند كدام است.
2- راه پيراستن نفس از خلقهاي ناپسند چيست.
3- روش آراستن نفس به سجاياي پسنديده كدام است.
بايد بدانيم در مكتب انبياء عليهمالسلام انسان موجودي است دوبعدي يعني فطرت انساني داراي بعد مثبت و منفي است انسان هم ميتواند مسير صعودي پيدا كند و هم مسير نزولي، در نهاد او گرايش به خيرها و نيكي ها وجود دارد هم گرايش به شرها و زشتيها، انسان هم داراي عقل ونفس لوامه است كه او را به سوي خيرها و فضيلتها هدايت ميكند هم نفس اماره كه او را به رذائل و زشتيها سوق ميدهد. نفس انساني هم داراي نيروي صلاح است هم داراي نيروي فساد.
قرآن كريم ميفرمايد: « قسم به روز قيامت و قسم به نفس ملامتگر» (سوره قيامت/ آيه1و2)و همچنين « همانا نفس به كارهاي بد امر ميكند مگر آنكه پروردگار رحم كند» (سوره يوسف/آيه 54)، انسان فطرتاً در بُعد مثبت طبيعت خود گرايش به خدا دارد و قرآن در همين زمينه ميفرمايد «فطرت خدايي كه مردم را براساس آن آفريد » (سوره روم/آيه30)، انسان استعداد دارد كه به سوي خدا سير كند و موجودي متعالي شود، استعداد آن را دارد تا خود به مقام «نفس مطمئنه» برسد چه زيباست كلام حق: «اي نفس ملكوتي به سوي پروردگارت باز گرد كه هم تو از او خشنود باشي و هم خداوند از تو، در زُمره بندگان خالص من داخل شو و وارد بهشت شو» (سوره فجر/آيه26-30) در بُعد منفي نيز طبيعت انساني بخيل و حريص و مجادلهگر و عجول و ناسپاس معرفي شده است چنانچه در آيات قرآن ميخوانيم: «كانَ الانسانُ قَتُوراً» (سوره اسراء/ آيه100) « اِنَّ الانسانَ خُلِق هَلُوعا» (سوره معارج/آيه 19)
«و كان الانسانُ اَكثَر شيءٍ جَدَلا» (سوره كهف/آيه54) طبيعت منفي انسان به گونه اي است كه آدمي ميتواند خود را به اسفلالسافلين بكشاند قرآن كريم ميفرمايد: «سپس او را به پستترين منازل باز گردانديم، مگر آنان كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند.» (سوره تين/ آيه6و7)
بنابراين از ديدگاه قرآن درساختمان وجودي انسان بعدي بينهايت قرارگرفته از يك سوء آن چنان رشد پيدا ميكند كه به « اَعلي عِلِّيين» برسد و چنانكه قرآن مجيد نسبت به پيغمبر عظيمالشأن حضرتمحمدصلاللهعليهوآله ميفرمايد:
« ثُم دَنا قَقَدّلي فَكانَ قابَ قوسين اَو اَدني» و از سوي ديگر ممكن است آنچنان سقوط كند كه به « اسفلالسافلين» برسد.
پس بايد بدانيد براي تربيت و رشد انساني لازم است از معلمين اخلاق كه خود به سجاياي انساني و فضائل اخلاقي متخلّق گرديدهاند و از رذائل اخلاق، خود را برحذر داشتهاند كمال استفاده را نمود تا رفتهرفته داراي « ملكهي فضيلت» شويم و اگر به خود نرسيم و خود را رها كنيم مسلماً ميرسيم به جايي كه قرآن مجيد نسبت به اين انسان كه خود را رها كرده ميفرمايد:« اولئك كالانعام بَل هُم اَضَلَّ » آنها مانند چهارپايان هستند بلكه گمراهتر.
انسان موجودي است كه بهترين استعداد را در رسيدن به تكامل دارد و ميتواند از نقطقه صفر شروع و بينهايت حركت كند . و هرگز مسير تكاملي او هرگاه مسير خود حركت كند، متوقف نخواهد گشت.
اسلام عاليترين مكتب تربيتي است كه صفات عالي و باارزش را در وجود انسان پرورش ميدهد همچنين روح ايمان آگاهي و مسئوليت را در نهاد او تقويت ميكند. به همين جهت هيچگاه ممكن نيست كه انسان در زندگي خويش لحظهاي از اين مكتب بزرگتر تربيتي بينياز گردد.
هدف نهايي زندگي انسان تقرب الهي است به اين اساس، هر عملي كه انسان را به اين هدف نزديكتر سازد از ارزش اخلاقي برخوردار است چنين عملي را « فضيلت» مي خوانند، و اگر عملي به ظاهر خوب و شايسته باشد ولي انسان آن را به كمال نهايي نزديك نگرداند در نظام اخلاقي اسلام فاقد ارزش است.
هر عملي از دو جزء كاملاً مشخص شكل يافته:
اول: نيت كه به منزلهي روح عمل است.
دوم: شكل عمل كه در حكم جسم و كالبد عمل است.
عملي از نظر اسلام فضيلت محسوب ميشود ( داراي ارزش اخلاقي است ) كه در انجام آن عمل هم نيت خالص براي خدا باشد (اخلاص در نيت) و هم شكل عمل مطابق فرمان خدا باشد. شرط اول را «حُسن فاعلي» و دومي را «حُسن فعلي» نامد. پس نميتوان عمل ناپسندي را با نيت الهي انجام داد چنانچه كه نميتوان عمل شايسته را با نيت نادرست به جاي آورد.
از ويژگيهاي نظام اخلاقي اسلام:
1- وسعت دامنهي آموزشهاي اخلاقي در اسلام گسترده است، تا جايي كه نميتوان فهرستي كاملي از آن را ذكر كرد و به جرأت ميتوان گفت هيچ نكتهاي راحتي در جزئيترين مسائل ناگفته نگذارد. عميقترين و دقيقترين نكتهها در زمينه تربيت روحي و اخلاقي در قالب جملههاي ساده كوتاه بيان شده و دستورات عملي براي سازندگي اخلاقي ارائه گرديده است. همين تعاليم وسيع و عميق خود بزرگترين معجزه در اثبات حقانيت دين اسلام دارد.
2- جنبهي همگاني داشتن تعاليم اخلاقي اسلام، كه هركس در هر مرتبه از كمال فكري ومعنوي ميتواند متناسب با ظرفيت خود از آن بهره ببرد. و همه افراد در تمامي سطوح ميتوانند از آن سود بجويند.
3- هماهنگي در پرورش فضائل انسان كامل كسي نيست كه تنها يك يا چند فضيلت در درون او رشد يابد بلكه كسي است كه همهي ارزشهاي انساني در حد اعلاي خود در درون او پرورش يابد و اين رشد، رشدي هماهنگ باشد.
نظام اخلاقي اسلام ديدي همه جانبه نسبت به تربيت انسان دارد و فقط به تنهايي به پرورش يكيا چند ارزش، در وجود انسان نميپردازد.
پيشوايان اسلام نمونه اعلاي تربيت اسلام هستند و در همه زمينهها نمونه و سرمشق بودهاند نه تنها در يك يا چند زمينه خاص.
اسلام پايههاي استوار اخلاق اسلامي و چهار اصل معرفي نموده است:
1- خوشنيتي و پاك دلي انسانها نسبت به هم
2- خوشرويي و بشاشيت با همه افراد جامعه
3- خوش زباني و نيك سخن باكليه مردم اعم از دوست و دشمنها
4- خوش برخوردي و نيك رفتاري با تمامي مخلوقات و موجودات، چه رسد به افراد بشر.
اسلام همچنين آداب را بر دو پايه محكم استوار ميبيند:
1- آداب فردي راجع به حقوق شخصي انسان مانند آداب خوردن و آشاميدن، لباس و پوشاك، خواب و بيداري، سفر و حضر ، صحت و مرض و... كه در همه آنها اسلام، آدابي منحصر به فرد داشته كه پيروي از آن انسان را در زندگي كامياب و خوشبخت نمود. و از نگرانيها و گرفتاريها، بيماريها و ناهنجاريها دور ميدارد.
2- آداب اجتماعي راجع به حقوق اجتماعي انسان، مانند آداب معاشرت با پدرومادر زن و فرزند، خويشان و نزديكان، استاد و شاگرد، دوست و همسايه و همه افراد بشر كه تطبيق اين آداب ضامن امنيت جامعه و حافظ شادابي و خرمي و سعادت و سلامتي همه انسانها ميباشد.
دين در واقع همهي دستورات آن طبق بهترين آداب و اخلاق است و تمام شئون اسلام اعم از عبادات، دادوستدها و غيره همگي برپايههاي بلند اخلاق و فضيلت استوار است و اينك با رعايت اختصار به ذكر آنچه كه طبق اخلاق و آداب سزاوار است انجام داده يا ترك نمود، ميپردازيم.
منهيات و محرمات
آنچه به جاآوردنش ممنوع است و اسلام از آن نهي نموده است، كه به آن «حرام» گويند. منهيات ومحرمات عبارتند از:
1- ظلم و ستم، 2- تبذيرواسراف، 3- مسخره كردن ديگران 4- مردم آزاري 5- فاش كردن اسرار ديگران 6- دروغ و تهمت 7- ناراضي كردن پدرومادر 8- احتكارارزاق ملت، 9- زنا، 10- هم جنس بازي، 11- نگاه به زن نامحرم و مرد نامحرم، 12- نوشيدن شراب، 13- قماربازي، 14- رشوهخواري، 15- خوردن گوشت مُردار و گوشت خوك و هرغذاي حرام ديگر، 16- خوردن مال مردم بدون رضايت آنان، 17- غِش در معامله، 18- انگشتر طلا و زينت طلا براي مردان، 19- رباخواري، 20- حيله و فريب دادن مردم، 21- استمناء، 22- كنجكاوي و تجسس در اسرار مردم، 23- غيبت و سخنچيني، 24- آوازخواني و گوشدادن به آن(غنا وموسيقي)، 25- قتل و ترور شخص و شخصيت، 26- دزدي و سرقت، 27- به هم رساندن ديگران براي انجام عمل فحشاء، 28- خيانت، 29- حكم نمودن برخلاف قرآن، 30- پايمال كردن حقوق ديگران، 31- همكاري با كافران و ستمگران، 32- بد زباني و دشنام دادن و....
براي اطلاع بيشتر از اخلاق و آداب اسلامي به رساله حقوق امامزينالعابدين(ع) و كتاب: مكارمالاخلاق، و كتاب: آداب و سنن آيتالله شيرازي اعليالله درجاته مراجعه شود، و براي شناخت بيشتر واجب و حرام، به كتاب: واجبات و محرمات آيتاللهالعظمي شيرازي رضواناللهعليه مراجعه گردد.
فضايل و آداب
فضايل و آداب كه زينتبخش مسلمان است عبارتند از:
1- انصاف، 2- تعاون و همكاري در كارهاي نيك، 3- صبرواستقامت، 4- اصلاح بين مردم، 5- اخلاص در عمل، 6- توكل برخدا، 7- حِلم و بردباري، 8- نيكي به پدرومادر، 9- اطعام كردن، 10- پاكدامني، 11- باصداي بلند سلام كردن، 12- پاكيزگي، 13- كسب دانش، 14- خوش رفتاري با مردم، 15- سخاوت، 16- شجاعت، 17- صِلهي رحم 18- ميانه روي درهركار، 19- اخلاق خوب، 20- رسيدگي به بيچارگان، 21- فروتني، 22- برآوردن نياز حاجتمندان، 23- ناديده گرفتن خطاي ديگران، 24- پرهيزكاري، 25- راستگويي، 26- احترام به مردم، 27- خندهرو بودن، 28- شرم داشتن از انجام اعمال زشت، 29- ازدواج، 30- سپاسگزاري از نعمتهاي خدا.
رذايل و مكروهات
رذايل و مكروهاتي كه انسان را به سقوط ميكشاند عبارتند از:
1- انتقامجويي، 2- فخرفروشي، 3- ثروتاندوزي، 4- خودپسندي، 5- كارهاي بيهوده، 6- حرفهاي بيهوده، 7- تنبلي در انجام وظايف، 8- ترس، 9- بيتابي در پيشآمدها، 10- رياست طلبي و مقامخواهي، 11- خُلف وعده يا بدقولي، 12- حِرصوآز، 13- بيهمتي، 14- تعصب ورزيدن، 15- شك وترديد، 16- كينهتوزي، 17- شتابزدگي، 18- طمع كاري، 19- غفلت و بيتوجهي به خداي متعال،20- بدخلقي، 21- سنگدلي، 22- منت نهادن و غيره.....
آنچه از فضايل گفته شد همگي از كارهاي مستحب نميباشند بلكه برخي از آنها از نظر شريعت اسلام واجب است.
چنانچه رذايلي را كه شمرديم تماماً از كارهاي مكروه نميباشند، بلكه برخي از آنها هم از نظر اسلام حرام است.
بنابراين بر هر فردِ مسلمان لازم است، بكوشد و جدّيّت به خرج دهد تا خود را با عقايد اصول دين اسلام آراسته و كاملاً به قوانين مقدس اسلام چه در زمينهي احكام و دستورات عملي دين و چه در زمينهي اخلاق و آداب دين عمل نمايد و چنانچه عمل ننمايد، مانند پرندهي شكسته بالي خواهد بود كه نمي تواند پرواز كند و اتومبيل بيچرخي كه نتواند راه برود.آري، براي يك شخص مسلمان فقط گفتنِ اينكه من مسلمانم كافي نيست، زيرا مانند آن است كه انسانِ مريض بگويد من سالم هستم، همانطور كه گفتهي مريض به حال او سودي ندارد، گفتار مسلمان هم تا هنگامي كه به قوانين اسلام رفتار ننمايد بي تأثير است، لذا بايد گفتار را با كردار توأم ساخته و سخن را با عمل مطابقت و تأييد نمود . رضا قارزی
