حکومتها و انواع آن
بسمه تعالی
حکومتها و انواع آن
دریک تقسیم بندی کلی به «الهی» و«غیرالهی» ، (طاغوتی) تقسیم می شود. این تقسیم بندی درقرآن با تعبیر«ولایت الله» و«ولایت طاغوت» آمده است. حکومت الهی، حکومتی است که براساس احکام وقوانین الهی ونیازهای فطری انسان اداره می شود. وحاکم آن نیز با معیارهای الهی انتخاب می گردد. حکومت طاغوتی یعنی هرحکومتی که با معیارهای الهی همخوانی ندارد وحق حاکمیت وحاکم را دراین نوع حکومت، زوروقلدری (دررژیم های استبدادی) وتبلیغات فریبکارانه کارتل ها (دررژیم های مدعی دموکراسی ، تعیین می کند. وقوانین آن برمبنای نظرشخص حاکم یا خواست اکثریت مردم تدوین می شود. براساس این تقسیم بندی انواع حکومت عبارت است از:
الف: استبدادی (سلطنتی، دیکتاتوری یا شاهنشاهی)
حکومت استبدادی حکومتی است که زمام امورجامعه به دست یک فرداست و او بدون هیچ گونه قانون ومعیار.. مورد قبولی هرچه را بخواهد انجام می دهد. این نوع حکومت دارای ویژگی های زیراست: 1- تنها سرچشمه وخاستگاه قدرت درآن، غلبه است. هرکس براساس توارث یا تبانی یا کودتا و توطئه برجامعه غلبه کند حاکم آن جامعه محسوب می شود. درچنین حاکمیتی، حاکم برای به دست آوردن قدرت وحفظ آن ازهروسیله ای بهره می گیرد. 2-منشأ دستورها وخواسته ها، اراده شخص حاکم است وهمه باید با اراده وتمایل حاکم هماهنگ باشند. 3-هدف اصلی حکومت تأمین منافع طبقه حاکم است وکلیه سیاست ها با این هدف هماهنگ می شود. 4- محوررابطه حاکمیت ومردم، سلطه وتسلیم است. حاکم با زوروتهدید برمردم، مسلط می شود وآنان چاره ای جز اطاعت ندارند. 5- مبنای گزینش کارگزاران وعوامل اجرایی، تبعیت ووفاداری به حاکم است وفضائل اخلاقی مورد توجه نیست . بلکه درموارد زیادی بی توجهی به اخلاق وفضیلت وداشتن روحیه درندگی وچاپلوسی لازمه کار مأمورحکومت است.
ب: دموکراسی دموکراسی، واژه ای یونانی است که ازدوکلمه «دموس» و«کراتوس» ترکیب شده است. «دموس» یعنی مردم و«کراتوس» یعنی حکم. دراصطلاح سیاسی به معنای حکومت مردم برمردم است. حکومتی که از اراده مردم سرچشمه گرفته باشد. دموکراسی، نوعی حکومت است که به موجب آن، اکثریت مردم کنترل سیاسی جامعه را دردست دارند و دررأس آن فرمانروایی قرارگرفته که ازجانب مردم انتخاب شده است.اعم از این که مردم اورا به طورمستقیم انتخاب کرده باشند ویا منتخب نمایندگان مردم باشد. مهم ترین ویژگی حکومت دموکراسی عبارت است از: 1- منشأ حاکمیت درحکومت دموکراسی، ظاهرا قرارداد اجتماعی است ومجموعه ای ازمردم برای حفظ منافع ودفع زیان، دولتی ( با رضایت اکثریت) برسرکار می آورند. 2-مبنای کارومنشأ حقوق وقوانین، طبق ادعا، خواست مردم است. 3-هدف اصلی، تأمین منافع شهروندان وبرآوردن آرزوهای آنان درحدامکان می باشد که محوراین آرزوها ومنافع زندگی دنیوی وحیات مادی وروزمره آنان است. 4-دراین نوع حاکمیت،خواست مردم باید تأمین شود وبه هرمیزان که هیأت حاکمه وعوامل حکومتی درتأمین خواست مردم موفق باشند به همان مقدار ازحمایت وپشتیبانی وآرای مردم برخوردارخواهند بود. 5-معیارگزینش کارگزاران وعوامل اجرایی، محبوبیت ومقبولیت اجتماعی آنان است. خواه شایسته وکاردان باشند ویا نباشند، مثلا ممکن است یک هنرپیشه سینما که چیزی ازسیاست نمی داند، آرای مردم را به دست آورد. به عنوان نمونه می توان ازریاست جمهوری ریگان دردو دوره حکومت نام برد که هنرپیشه ای بیش نبود اما توانست براثر تبلیغات فریبکارانه و..آرای مردم را به دست آورد. ترجیح خواست مردم برنیازواقعی ومصالح عمومی آنان، تحمیل خواست اکثریت نسبی اقتصادی برآرای مردم برکل جامعه، تأثیرمستقیم تبلیغات متکی برقدرت اقتصادی برآرای مردم ازکاستی های حکومت دموکراسی است. علاوه براین، تاریخ حکومت های دموکراسی نشان می دهد که درعمل هیچ یک ازاین اصول به ظاهرزیبا، به اجرا درنیامده وحکومتهای دموکراتیک جهان نه تنها تعهد وپایبندی خود به اصول دموکراسی را به اثبات نرسانده اند، بلکه سیاست ها ونقد ومنش های خود را همراه درست درجهت مخالف این اصول به اجرا نهاده اند. رفتار تبعیض آمیزآمریکا با سیاهان وسرخپوستان درداخل آن کشور، حمایت ازرژیم غاصب اسرائیل وزیرپا نهادن حقوق حقه مردم فلسطین، رفتارخصمانه فرانسه با مستعمرات خود ازجمله الجزایر ورفتاروحشیانه انگلیس، درمواجهه با مستعمرات خویش نمونه های روشنی به دروغین بودن ادعای دموکراسی دراین کشوراست. توجه : از جمله اقسام بعدی حکومتهای غیر الهی حکومت مشروطه سلطنتی، حزبی و غیره می باشد.
ج: دینی یا ولایی : حکومت دینی برمبنای حاکمیت خدا برمردم است نه حکومت فرد برمردم اقلیت براکثریت ویامردم برمردم. معیاردینی بودن حکومت، دخالت دادن آموزه های دینی درشئون مختلف جامعه است. آنچه حکومت دینی را از دیگر حکومت ها متمایز می سازد، پذیرش مرجعیت دین درامورسیاسی است، ازاین روهویت حکومت دینی بستگی کامل به پذیرش نقش دین درحیات اجتماعی بشردارد. حکومت دین نیز دارای خصوصیات خاص خود است که به اهم آن ها به اختصار اشاره می شود. 1-درحکومت دینی، حاکمیت مطلق از آنِ خداوند است. قرآن کریم می فرماید: «ولله ملک السموات والارض ومابینهما یخلق مایشاء والله عل کل شی قدیر» مائده، 17، ترجمه :«حکومت آسمان ها وزمین وآنچه میان آن دوقرار دارد ازآنِ خداست، هرچه بخواهد، می آفریند واو برهرچیز تواناست.» دراین نوع حکومت، احدی ازانسان ها بردیگری ولایت ندارد مگرخداوند به اوچنین ولایتی داده باشد. ازاین روانتخاب ورأی مردم به معنای متداول غربی آن، رکن منحصر درتعیین حاکم نیست وبه جای انتخاب، بیعت مطرح است؛ یعنی باید با حاکم جامع الشرایط ومنصوب ازطرف خدا بیعت کند بیعت که اوولایت را پذیرفت. 2- منشأ حقوق وقوانین اراده وفرمان خداوند ونیازها ومصالح حقیقی مردم است وتمایلات شخصی افراد طبقه حاکم، درآن نقش ندارد چنان که تمایلات غیرحقیقی ونفسانی، مردم نیز نمی توانند این قوانین را تغییردهد. 3-هدف حاکمان، تأمین مصالح امت درزمینه معاش ومعاد است. با توجه ویژه به جنبه های معنوی انسان ها که برخلاف دیگرحکومت ها که محوروهدف تنها برآوردن آرزوهای دنیایی وحیات مادی است. 4-رابطه مردم وحاکمیت برمبنای ولایت وبیعت است. ولایت به معنای رهبری آگاهانه ازموضعی علمی واخلاقی وبیعت به معنای پذیرش ولایت که ناشی ازایمان به مبانی واصول مکتب است. ازاین رو ازنظام ولایی، ولی امرجامعه اسلامی، بادستمایه ای که ازمنبع آسمانی یک کتاب وسنت می گیرد امت را به سوی حیات جاودان رهبری می کند ومردم با بیعت وپذیرش ولایت او، درتحقق عملی ولایت درجامعه نقش کلیدی این امر کنند. 5-درنظام دینی معیارگزینش کارگزاران ، کاردانی ودیندار است و به عبارت دیگرمعیار مسئولیت،تخصص وتعهد است. زیراتا کسی کاردان نباشد نمی تواند کارآیی داشته باشد. وتا دیندارنباشد نمی تواند با جریان حرکات دینی جامعه هماهنگ باشد. درنظام ولایی مورد منتخب باید افزون بردینداری و تعهد دینی بتواند ازعهده کار نیز برآید و در این جهت ازهمه برتر باشد. 6- درحکومت دینی، کوشش درهمه مشاغل وامور ازولایت امرتا کارگری که دریک مزرعه یاکارخانه کارمی کند، جنبه ادای تکلیف دارد ووسیله تقرب به حق وتکامل معنوی انسان است. ازمقایسه تطبیقی انواع حکومت ها وبیان ویژگی های هریک می توان نتیجه گرفت که : حکومت دینی و ولایی ازامتیازات دیگر حکومت ها، البته درشکل دینی وبه صورتی کامل تربرخوردارو ازنقایص آنها مبرا است.(درس سیزدهم از نشریه حاکمیت دینی درعصرغیبت ناشر نیروی مقاومت بسیج شماره 10، ص 12-20)
