کتابچه اخلاق،آداب و سنن اسلامی- رضا قارزی
بسمه تعالی
اخلاق،آداب و سنن اسلامی
رضا قارزی
دین همه دستوراتش طبق بهترین آداب و اخلاق است و تمام شئون اسلام اعم از عبادات و دادوستدها و غیر بر پایه های بلند اخلاق و فضیلت استوار است بر هر مسلمانی لازم است بکوشد تا عقاید اسلامی را شناخته و کاملاً بر قوانین مقدس اسلام چه در زمینه فروع دین و چه در زمینه اخلاق و آداب دین عمل نماید.
واژه اخلاق جمع خلق است. آدمی موجودی مرکب از جسم مادی و نفس مجرد است. ویژگی های جسمی انسان«خَلق» و ویژگی های روحی و نفسانی او«خُلق» نامیده می شود . در یک بیان می توان گفت خَلق صورت ظاهر انسانی و خُلق سیرت باطن انسانی است . این دو واژه در بسیاری از متون دینی برای اشاره به این دو ساحت وجودی انسان، کنار یکدیگر قرار گرفته اند. پیامبر گرامی در دعاهای خویش عرض می کردند : اللَهمَّ حَسِّن خَلقی و خُلقی؛ خداوندا! صورت و سیرتم را نیکو گردان(شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ص 411) و نیز خطاب به یکی از مسلمانان فرمود :إنَّکَ امرُءً قَد أحسَنَ اللهُ خَلقک فَاحسِن خُلقَک؛ تو مردی هستی که خداوند صورتت را نیکو ساخته، پس سیرت خود را نیکو ساز. (همان، ص 410)
عالمان مسلمان، اخلاق را به معنای ملکات نفسانی در نظر می گرفتند؛ یعنی«هیأت هایی راسخ و پایدار در جان آدمی که او را به انجام دادن کارهایی بدون اندیشه و تأمل بر می انگیزاند» .
بنابراین :
1- خُلق ممکن است خوب یا بد باشد . سخاوت و شجاعت در شمار خلق های نیک، و مقابل آنها(بخل و ترس) در زمره خوی های بد است .
2- خُلق، چگونگی و هیأتی برای نفس است که در او پایدار و ماندگار شده است. حالت های گذرای نفس، خلق نامیده نمی شوند .
3- هر خلقی منشأ صدور پاره ای افعال مناسب باخود می باشد.
4- صدور این افعال از نفس، بدون تأمل و اندیشه صورت می پذیرد.
در اخلاق آن قداست و ارزشمندی در حقیقت از آنِ همان خُلق و خوی های پسندیده و نیک است و اوصافی مانند خوب، بد، صواب و خطا، در اصل از آنِ ملکات نفسانی است و درنتیجه، خوب دانستن یک عمل را ناشی از آن می داند که مبدأ آن عملِ نیک، وجودِ یک خُلق نیکو(فضیلت) بر این اساس انفاق، عملی خوب است، زیرا از ملکه ای به نام سخاوت ناشی می گردد و سخاوت خود از انواع فضیلتی به نام عفّت است.
گرچه انسان، به الهام« وجدان اخلاقی» امّهات فضائل ورذائل را می شناسد و به وسیله هدایت تکوینی اخلاق خوب و بد را تمیز می دهد، ولی این به آن معنا نیست که مردم می توانند تمام مسائل اخلاقی را پیش خود و بدون معلم بفهمند، همه خلقیات پسندیده و ناپسند را به سهولت تشخیص دهند و به پرسش هائی که پیرامون آنها می شود پاسخ گویند، چه «علم اخلاق» بقدری پیچیده و مشکل است که با بررسی های دقیق در طول قرن های متمادی هنوز پاره ای از مسایل آن به خوبی روشن نشده است و نمی توانند با منطق علمی به بعضی از سوالات مربوط به اخلاق جواب قطعی بدهند و به همین جهت باید سعی کنیم دقائق و موارد آن را از قرآن مجید و سخنان خاندان عصمت و طهارت(علیهم السّلام) بگیریم. (تکامل در پرتو اخلاق، شهید علی سلطانی)
باید بدانیم در مکتب انبیاء (علیهم السلام) انسان موجودی است دوبعدی، یعنی فطرت انسانی دارای بعد مثبت و منفی می باشد، انسان هم می تواند سیر صعودی پیدا کند و هم سیر نزولی، در نهاد او گرایش به خیرها و نیکی ها وجود دارد و هم گرایش به شرها و
زشتی ها، انسان هم دارای عقل و نفس لوّامه است که او را بسوی خیرها و فضیلت ها هدایت می کند و هم نفس اماره دارد که او را به رذائل و زشتی ها سوق می دهد .
نفس انسانی هم دارای نیروی صلاح است و هم دارای نیروی فساد .
قرآن مجید در آیات زیادی به هر دو اشاره می کند و می فرماید : « قسم به روز قیامت و قسم به نفس ملامت گر »(سوره قیامت/آیه1و2)و درباره دوم می فرماید: «همانا نفس به کارهای بد امر می کند، مگر آنکه پروردگارم رحم کند» . (سوره یوسف/آیه54)
انسان فطرتاً در بعد مثبت طبیعت خود گرایش به خدا دارد و قرآن در همین زمینه می فرماید :(فطرت خدایی که مردم را بر اساس آن آفرید) (سوره روم/آیه30)
او استعداد آن را دارد که به سوی خدا سیر کرده و موجودی متعالی شود، استعداد آن را دارد تا خود به مقام«نفس مطمئنه» برساند، چه زیباست کلام حق:(سوره فجر/آیه27- 30 )
ای نفس ملکوتی به سوی پروردگارت باز گرد که هم تو از او خشنود باشی و هم خداوند از تو، در زمره بندگان خاص من داخل شو و وارد بهشت شو» .
در بعد منفی نیز طبیعت انسانی بخیل و حریص، و مجادله گر و عجول و ناسپاس گزار معرفی شده است، چنانکه این عناوین را در آیات قرآن مجید می خوانیم : (سوره عادیات/آیه6).
طبیعت منفی انسان بگونه ای است که آدمی می تواند خود را به اَسفَلُ السافِلینَ بکشاند . قرآن می فرماید : (سپس او را به پست ترین منازل بازگردانیدیم، مگر آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند).( سوره تین/آیه 5-6)
این آیه با صراحت به ما می گوید که انسان می تواند پست تر از همه موجودات شود یعنی این امکان برای طبیعت انسان وجود دارد که از همه موجودات پست تر شود .
بنابراین از دیدگاه قرآن و مکاتیب الهی در ساختمان وجودی انسان بعدی بی نهایت قرار گرفته از یک سو آن چنان رشد پیدا می کند که به «اعلی عِلِّیین» برسد چنانکه قرآن مجید نسبت به پیغمبر عظیم الشأن حضرت محمد(صلی الله علیه و آله ) می فرماید:«ثُمَّ دَنا فَتَدَلّی فَکانَ قابَ قَوسَینِ اَو اَدنی» .
و از سوی دیگر ممکن است آن چنان سقوط کند که به «اَسفَلُ السّافِلین» برسد.
بعد از اینکه قسمتی از آیاتی که بیانگر فضائل اخلاقی و اهمیت آن و همچنین آیاتی که بیانگر سقوط انسان به خاطر رذائل اخلاقی بود خواندیم باید بدانیم برای تربیت و رشد انسانی لازم است از معلمین اخلاق که خود به سجایای انسانی و فضائل اخلاقی متخلّق گردیده اند و از رذائل اخلاق، خود را برحذر داشته اند کمال استفاده را نمود تا رفته رفته دارای«ملکه فضیلت» شویم و اگر به خود نرسیم و خود را رها کنیم مسلماً می رسیم به جائی که قرآن مجید نسبت به این انسان که خود را رها کرده اند می فرماید :
«اُولئکَ کَالانعامَ بَل هُم اَضَلّ » ( آنان مانند چهارپایان هستند بلکه گمراه تر)
پس از این جهت باید بدانیم اهمیت اخلاق بقدری است که سرنوشت کامل انسان در گرو فضائل او است .
عَلیکُم بِمَکارِم الاَخلاقِ فَانَّ اللهَ عَزَّوَجَلِّ یُحِبُّها و ایّاکُم وَ مَدامّ الافعالِ فاِنّ اللهَ عَزّوجَلَّ یُبغِضُها «وسائل ج 11 ص 156» .
امام صادق(علیه السلام) : بر شما باد که به مکارم اخلاق متصف شوید، که خداوند سبحان آن را دوست دارد، و از اخلاق ناپسند دوری بجوئید که خداوند عزوجل آن را دشمن دارد.
انسان موجودی است که بهترین استعداد را در رسیدن به تکامل دارد.
و موجودی است که از نقطه صفر و عدم، سیر صعودی خود را آغاز نموده و به سوی
بی نهایت حرکت می کند و هرگز سیر تکاملی او(هرگاه در مسیر خود حرکت کند) متوقف نخواهد گشت.
اسلام؛ عالی ترین مکتب تربیتی است که صفات عالی و با ارزش را در وجود انسان پرورش می دهد و همچنین روح ایمان، آگاهی و مسئولیت را در نهاد او تقویت می نماید، به همین جهت هیچگاه ممکن نیست که انسان در زندگی خویش لحظه ای از این مکتب بزرگ تربیتی بی نیاز گردد.
کسانی هستند که مقام والای انسانیت را نشناخته اند و تکامل آدمی را محدود پنداشته اند ولی ما معتقیدم که تمام موجودات عالم هستی به سوی کمال بی نهایت سیر می کنند از آنجا که انسان موجودی است اجتماعی، تکاملش نیز در دل اجتماع و همراه اجتماع صورت می گیرد . و لازمه تکامل انسان در محدوده اجتماع این است که آن اجتماع دارای احکام و قوانین منّظمی باشد تا افراد در پرتو عمل و احترام به آن قوانین بتوانند
امور خویش را سامان دهند و از برخوردهای ناروا و ناپسند پیشگیری نمایند و همچنین حدود مسئولیتها را مشخص کنند. آری اگر جامعه انسانی صالح شود افراد آن جامع می توانند به هدف نهائی خویش برسند و اگر جامعه فاسد باشد بدیهی است که انسانها از تکامل باز می مانند . و باید بدانیم که کسی به تکامل نمی رسد مگر اینکه در طریق نبوت و وحی آسمانی گام بردارد . بنابراین باید از دستورات اخلاقی پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندان عصمت و طهارت پیروی کرد . (تکامل در پرتو اخلاق، شهید علی سلطانی)
هدف نهایی زندگی انسان قرب الهی است. بر این اساس، هر عملی که انسان را به این هدف نزدیکتر سازد، از ارزش اخلاقی برخوردار است . چنین عملی«فضیلت» خوانده می شود؛ بنابراین، اگر عملی به ظاهر خوب و شایسته باشد ولی انسان را به آن کمال نهایی نزدیک نگرداند، در نظام اخلاقی اسلام فاقد ارزش است . برای توضیح بیشتر، باید توجه داشت که هر عملی از دو جزء کاملاً مشخص شکل یافته است :
اول : نیّت؛ که به منزله روح عمل است .
دوم : شکل عمل ؛ که در حکم جسم و کالبد عمل است ؛
مثلاً کسی که چیزی را به دیگری می بخشد؛ این بخشش، شکل عمل و روح آن، قصد و نیت کسی است که می بخشد برای این که عملی از نظر اسلام فضیلت محسوب شود(دارای ارزش اخلاقی باشد) باید در انجام آن عمل هم نیّت خالص برای خدا باشد(اخلاص در نیّت) و هم شکل عمل مطابق فرمان خدا باشد؛ شرط اول را «حسن فاعلی» و دومی را«حسن فعلی» می نامند . بنابراین، هر عمل با هر نیّت سازگاری ندارد. نمی تواند عمل ناپسندی را با نیت الهی انجام داد؛ همچنان که نمی توان عمل شایسته را با نیّت نادرست به جای آورد.
به طوری که می دانیم انسانها دارای فطرت واحدی هستند . بر این اساس تأثیر عملکرد واحد در زمینه روحی آنها یکسان است؛ چنین نیست که تأثیر یک عمل در شرایط یکسان بر روی یک فرد مثبت و بر روی فرد دیگر منفی باشد. اگر عملی برای یکی از انسانها فضیلت و کمال باشد، برای همه انسانها فضیلت و کمال به حساب می آید؛ زیرا کمال انسان عبارت است از رشد استعدادهای فطری او در جهت قرب الهی. بنابراین، ارزشهای اخلاقی ریشه در فطرت انسان دارند و از آنجا که فطرت در همه انسانها مشترک است ارزشهای اخلاقی نیز در مورد همه انسانها در همه زمانها و مکانها یکسان است و این همان مطلق بودن اصول اخلاقی است . به عنوان مثال، وقتی از شجاعت، عدالت، حقیقت جویی، نیکوکاری، پاکی و تقوا به عنوان ارزشهای اخلاقی نام می بریم، نظر به عده ای معین در زمان و مکان یا جامعه ای مشخص نداریم؛ بلکه پسندیده بودن عدالت و فضیلت نیکوکاری برای همگان و در هر زمان و در هر جامعه ای مورد تایید است. اگر کسی چنان سرگرم علم شود که از تهذیب نفس و سازندگی اخلاقی خود غفلت ورزد، وجودش منشاء مفاسد زیادی برای جامعه می شود . در روایتی از امام جعفرصادق(ع) آمده است :
قَطَعَ ظَهرِی اثنانِ دو دسته کمر مرا شکستند :
عالِمُ مُتَهَتِکُ دانشمند فاسد و بی بندبار،
وَجاهِلُ مُتَنَسّکٌ و جاهل مقدس مآب؛
هذا یَصُدُّ النّاسَ عَن عِلمِه بِتَهَتَکِه اولی با فساد و پرده دری، مردم را از علم
خودش باز می دارد
و هذا یَصُدُّ النّاسَ عَن نُسُکِه و دومی با جهالت خویش، آنان را از عبادت
بِجَهلِه گریزان می سازد.(بحار 1/208)
ويژگي هاي نظام اخلاقي اسلام
نظام اخلاقی اسلام ویژگیهایی دارد که به مطالعه برخی از آنها می پردازیم:
1- وسعت دامنه آموزشهای اخلاقی در اسلام
یکی از امتیازات نظام اخلاقی اسلام وسعت و گستردگی آن است . دامنه تعالیم اخلاقی در اسلام چنان پهناور است که در این جا نمی توان حتی فهرست کاملی از آن را ذکر کرد . کسانی که با کتب حدیث آشنایی دارند می دانند که تعلیمات اسلامی و از جمله آموزشهای اخلاقی آن چنان گسترده است که به جرأت می توان گفت هیچ نکته ای را حتی در جزیی ترین مسائل ناگفته نگذارده است . عمیقترین و دقیقترین نکته ها در زمینه تربیت روحی و اخلاقی در قالب جمله های ساده و کوتاه بیان شده و دستورهای عملی برای سازندگی اخلاقی ارائه گردیده است. همین تعالیم وسیع و عمیق، خود بزرگترین معجزه در اثبات حقانیت این دین آسمانی است .
2- جنبه همگانی تعالیم اخلاقی اسلام
یکی دیگر از ویژگی های نظام اخلاقی اسلام این است که هر کس در هر مرتبه از کمال فکری و معنوی می تواند متناسب با ظرفیت درک خود از آن بهره مند شود؛ یعنی بر خلاف تعالیم اخلاقی فلاسفه که غالباً تنها به درد قشر معینی می خورد . تعلیمات اسلامی چنان است که همه افراد در تمامی سطوح می توانند از آن سود جویند . در اصل باید به این نکته توجه داشت که تعلیم و تربیت در هر جامعه نباید اختصاص به قشر خاصی داشته باشد، بلکه باید چنان باشد که هر کس به اندازه استعداد و توانایی خود بتواند از آن برخوردار شود. آموزشهای اخلاقی اسلام چنان تنظیم شده است که در عین عمیق
بودن، قابل استفاده برای عموم است؛ به طوری که هر چه در مسیر رشد فکری و معنوی پیشرفت بیشتری حاصل شود، عمق و غنای این تعالیم بیشتر شناخته می شود.
بنابراین سادگی ظاهری این آموزشها را نباید دلیل سطحی بودن آنها دانست؛ بلکه این یکی دیگر از جنبه های اعجاز اسلام است که توانسته این دو جنبه به ظاهر متناقض را در یک جا جمع کند .
از ویژگیهای مهم نظام اخلاقی اسلام این است که تنها به پرورش یک یا چند ارزش در وجود انسان نمی پردازد؛ بلکه دیدی همه جانبه نسبت به تربیت انسان دارد و پرورش همه ارزشهای انسانی را مورد توجه قرار می دهد؛ به عنوان مثال، در کنار ارزشهایی چون عبادت، زهد، اخلاص و امثال آن به تحصیل علم، انجام وظایف خانوادگی، اجتماعی و سیاسی نیز سفارش شده است و اهمیت دادن به علم از توجه به دل، و تأکید به وظایف فردی از توجه به وظایف اجتماعی باز نداشته است . پیشوایان اسلام که نمونه اعلای تربیت اسلامی هستند، در همه زمینه ها نمونه و سرمشق بوده اند نه در یک یا چند زمینه خاصّ.
باید توجه داشت که گاه رشد ناهماهنگ یک ارزش در یک فرد یا جامعه سبب می شود که آن ارزش به صورت یک ضدارزش عمل کند و فرد یا جامعه را از حالت تعادل خارج سازد.
کسانی که قدم در راه کمال می گذارند باید از ابتدا به نکاتی چند توجه داشته باشند تا بتوانند در این مسیر به طور اصولی پیشرفت کنند . در زیر به برخی از این نکته های اساسی اشاره می نماییم .
1- حرکت تدریجی : مراحل تکامل روحی انسان را می توان به مراحل رشد جسمانی او شبیه دانست . برای اینکه انسان به رشد جسمی لازم برسد باید دورانهایی را یکی پس از دیگری پشت سر گذارد، در هر دوره بخشی از استعدادهای جسمی او شکوفا می شود ؛ نخست مراحل جنینی، سپس دوران شیرخوارگی و بعد از آن دوره کودکی و ... را سپری می کند تا جسم او به رشد لازم برسد و این همه مستلزم گذشت زمان است . در مورد تکامل فکری و روحی انسان نیز معمولا وضع به همین منوال است؛ نباید انتظار داشت که کسی در مدت زمان کوتاه و بدون طی مراحل لازم، به تکامل معنوی دست یابد. رشد فکری انسان در شرایط عادی مستلزم به کار بستن نیروی اندیشه و تحصیل علم و اندوختن تجربه است و بدون این عوامل رشد فکری خود بخود ایجاد نمی گردد. رشد معنوی انسان نیز بدون مبارزه با صفات نکوهیده و تحصیل فضایل روحی امکان پذیر نیست. گاهی مبارزه با یک صفت زشت اخلاقی( از قبیل حسد، خودنمایی، کبر و ... ) ممکن است سالها به طول انجامد؛ بنابراین، کسانی که توقع دارند پس از مدت زمان کوتاه به وارستگی برسند- و اگر نرسند مأیوس و ناامید می شوند- در اشتباهند .
2- ثبات قدم : با توجه به این که مسیر تکامل معنوی انسان مسیری طولانی است، ثباتِ قدم در این مسیر مهمتر از هر چیز است . بعضی از رهروان راه کمال ممکن است در مراحل اولیه به پیشرفتهایی برسند، اما بعد از مدتی، خسته شده از ادامه راه بازمانند . از این رو همواره باید به این نکته اساسی توجه داشته باشیم که شرط موفقیت ثبات قدم و پشتکار در این مسیر است.
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
(حافظ)
3- آگاهی و بینش : برای ثبات قدم در مسیر کمال شرایطی لازم است که مهمترین آنها آگاهی و بصیرت است ؛ زیرا اراده ای می تواند از تزلزل و سستی محفوظ بماند که متکی بر شناخت و آگاهی باشد . کسانی که از روی احساسات، یا تحت تأثیر دیگران و بدون برخورداری از آگاهیهای لازم قدم در راه کمال می گذارند، بعد از مدتی، انگیزه خود را از دست می دهند. این قبیل افراد در مراحل اولیه شور و شوقی دارند که گمان میکنند همواره همراه آنها خواهد بود، اما چون چند صباحی می گذرد و شرایط تغییر می كند کند ور و شوق اولیه از میان می رود و آنها قدرت حرکت را از دست می دهند؛ زیرا پشتوانه حرکت آنها احساسات و عوامل زودگذری بوده است که در نهایت سپری می شود و باقی نمی ماند . اما اگر کسی براساس شناخت و آگاهی حق را از باطل تشخیص دهد و آگاهانه قدم در راه حق گذارد، نه تنها با تغییر شرایط و گذشت زمان اراده او سست نمی شود بلکه روز به روز بر قدرت روحی و معنوی او افزوده می شود و با توانایی بیشتر می تواند در راه خدا گام بردارد.
البته نباید فراموش کرد که انسان پس از انجام همه این امور، باید خود را به خدا بسپارد و به او توکل کند و هرگز از رحمت و دستگیری او مأیوس نشود. خداوند در قرآن کریم به همه کسانی که در راه او گام بر می دارند و صادقانه برای رسیدن به رضای او می کوشند، وعده دا ده است که آنان را از گمراهی و سرگردانی رهایی بخشد و به راههای خود هدایت فرماید. این یک وعده الهی است و تخلّف در وعده های خدا راه ندارد :
وَالّذینَ جاهَدُوا فینا و آنان که در راه ما کوشش کنند،
لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا محققاً آنها را به راه خویش هدایت می کنیم .
وَانَِّ اللهَ لَمَعَ المُحسِنینَ و خداوند با نیکوکاران است .
اسلام پایه های استوار اخلاق چهار اصل معرفی نموده است :
1- خوش نیتی و پاک دلی انسانها نسبت به هم .
2- خوش رویی و بشاشیت با همه افراد جامعه
3- خوش زبانی و نیک سخنی با کلیه مردم ، اعم از دوست و دشمن
4- خوش برخوردی و نیک رفتاری با تمامی مخلوقات و موجودات چه رسد به افراد بشر
پایه های آداب اسلامی
اسلام همچنین آداب را بر دو پایه محکم استوار می بیند :
1- آداب فردی مراجع به حقوق شخصی انسان مانند آداب خوردن و آشامیدن، لباس و پوشاک، خواب و بیداری، سفر و حضر، صحت و مرض و ... که در همه آنها اسلام آدابی
2- منحصر به فرد داشته که پیروی از آن، انسان را در زندگی کامیاب و خوشبخت نموده و از نگرانیها و گرفتاریها، بیماریها و ناهنجاریها دور می دارد.
3- آداب اجتماعی راجع به حقوق اجتماعی انسان، مانند آداب معاشرت با پدر و مادر، زن و فرزند، خویشان و نزدیکان، استاد و شاگرد، دوست و همسایه و همه افراد بشر که تطبیق این آداب ضامن امنیت جامع و حافظ شادابی و خرمی، سعادت و سلامتی همه انسانها می باشد. [1]
دین در واقع همه دستورات آن طبق بهترین آداب و اخلاق است و تمام شئون اسلام اعم از عبادات، دادوستدها و غیره، همگی بر پایه های بلند اخلاق و فضیلت استوار است، و اینک با رعایت اختصار به ذکر آنچه که طبق اخلاق و آداب سزاوار انجام داد، یا ترک نمود، می پردازیم .
منهیّات و محرّمات
آنچه به جاآوردنش ممنوع است و اسلام از آن نهی نموده است، به آن«حرام» گویند.
منهیّات و محرّمات عبارتند از:
1-«ظلم و ستم » ، 2- «تبذیر و اسراف» ، 3- «مسخره کردن دیگران» 4-«مردم آزاری»، 5- «فاش کردن اسرار دیگران»، 6- «دروغ و تهمت» 7- «ناراضی کردن پدر و مادر»، 8- «احتکار ارزاق ملت»، 9- «زنا»، 10- «هم جنس بازی» 11- «نگاه به
زن نامحرم و مرد نامحرم»، 12- «نوشیدن شراب»، 13-«قماربازی»، 14- «رشوه خواری»، 15- «خوردن گوشت مردار و گوشت خوک و هر غذای حرام دیگر»، 16- « خوردن مال مردم بدون رضایت آنان»، 17- «غِش در معامله» ، 18- « انگشتر طلا و زینتِ طلا برای مردان»، 19- «رباخواری»، 20- «حیله و فریب دادن مردم در کسب و کار»، 21- « اِستمناء»، 22- «کنجکاوی و تجسّس در اسرار مردم»، 23- «غیبت و
سخن چینی»، 24-«آوازخوانی و گوش دادن به آن(غنا و موسیقی)»، 25- «قتل و ترور شخص و شخصیّت»، 26- « دزدی و سرقت»، 27-«به هم رساندن دیگران برای انجام عمل فحشاء»، 28- «خیانت»، 29- «حکم نمودن بر خلاف قرآن»، 30- «پایمال کردن حقوق دیگران»، 31-« همکاری با کافران و ستمگران»، 32-«بدزبانی و دشنام دادن » و ...
فضایل و آداب اسلامي
فضایل و آداب که زینت بخش مسلمان است عبارتند از :
1- «انصاف»، 2- «تعاون و همکاری در کارهای نیک» ، 3-«صبر و استقامت»، 4- «اصلاح بین مردم»، 5- « اخلاص در عمل»، 6- « توکّل بر خدا»، 7- « حِلم و بردباری»، 8- «نیکی به پدر و مادر» ، 9- «اطعام کردن»، 10- «پاکدامنی»، 11- «باصدای بلندسلام کردن»، 12- «پاکیزگی»، 13-«کسب دانش»، 14-«خوش رفتاری با مردم»، 15-«سخاوت»، 16- « شجاعت»، 17- «صِله رحم»، 18-«میانه روی در هر کار»، 19- «اخلاق خوب»، 20- «رسیدگی به بیچارگان»، 21-«فروتنی» 22- برآوردن نیاز حاجتمندان»، 23-«نادیده گرفتن خطای دیگران» ، 24- « پرهیزکاری»،
25- «راستگویی»، 26- «احترام به مردم»، 27- «خنده رو بودن» ، 28- «شرم داشتن از انجام اعمال زشت»، 29-«ازدواج» ، 30- «سپاسگزاری از نعمت های خدا»
رذایل و مکروهات
رذایل و مکروهاتی که انسان را به سقوط می کشاند عبارتند از :
1- «انتقام جویی»، 2-«فخرفروشی» ، 3-«ثروت اندوزی»، 4- « خودپسندی»، 5- «کارهای بیهوده»، 6-« حرفهای بیهوده»، 7-«تنبلی در انجام وظایف»، 8- «ترس»، 9-« بی تابی در پیش درآمدها»، 10- «ریاست طلبی و مقام خواهی»، 11- «خُلف وعده یا بَدقولی»، 12- «حِرص و آز»، 13-«بی همّتی»، 14-«تعصب ورزیدن»، 15-«شکّ و تردید»،16-«کینه توزی»، 17- «شتاب زدگی»، 18- «طمع کاری»، 19- « غفلت و بی توجهی به خدای متعال»، 20- «بدخُلقی»، 21-«سنگدلی»، 22- «منت نهادن» و غیره ...
آنچه از فضایل گفته شد همگی از کارهای مستحب نمی باشند بلکه برخی از آنها از نظر شریعت اسلام واجب است.
چنانچه رذایلی را که شمردیم تماماً از کارهای مکروه نمی باشند، بلکه برخی از آنها هم از نظر اسلام حرام است .
بنابراین بر هر فردِ مسلمان لازم است، بکوشد و جدّیت به خرج دهد تا خود را با عقاید اصول دین اسلام آراسته گرداند و کاملاً به قوانین مقدس اسلام چه در زمینه فروع دین و چه در زمینه اخلاق و آداب دین عمل نماید و چنانچه عمل ننماید، مانند پرنده شکسته بالی خواهد بود که نمی تواند پرواز کند و اتومبیل بی چرخی که نتواند راه برود و پیشرفت نماید.
آری، برای یک شخص مسلمان فقط گفتنِ اینکه من مسلمانم کافی نیست، زیرا مانند آن است که انسانِ مریض بگوید من سالم هستم، همان طور که گفته مریض به حال او سودی ندارد، گفتار مسلمان هم تا هنگامی که به دستورات اسلام رفتار ننماید بی تأثیر است، لذا
باید گفتار را با کردار توأم ساخته و سخن را با عمل مطابقت و تایید نمود، تا دنیای آباد و آخرتی سرافراز داشته باشیم . ان شاء الله تعالی
بیانی از حضرت آیت الله فاطمی دام ظله :
کتاب اخلاق، درس اخلاق همین قرآن است، آداب زندگی پیامبر را از پیامبر بگیریم .
باید قرآن راخواند.(در هر نوبت یا هر جلسه 10 آیه یا بیشتر)، خواندن قرآن حالات تزکیه در انسان ایجاد می کند، از خدا بخواهیم که توفیق تزکیه به ما عنایت فرماید .
سُبحانَ رَبِّکَ ربِّ العِزَّهِ عَمّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی المُرسَلِینَ والحمدُ لِلهِ رَبِّ العالَمینَ، وَصَلِّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِینَ
.... وادامه
1- برای اطلاع بیشتر از اخلاق و آداب اسلامی به رساله حقوق امام زین العابدین(ع) و کتاب : مکارم الاخلاق، و کتاب : آداب و سنن آیات الله العظمی شیرازی اعلی الله درجاته مراجعه شود، و برای شناخت بیشتر واجب و حرام، به کتاب: واجبات و محرمات آیت الله العظمی شیرازی رضوان الله علیه مراجعه گردد.
