آينده تحولات غرب آسيا(خاورميانه)وقدرتيابي حركتهاو دولتهاي شيعي و علوي-رضا قارزي
بسمه تعالي
آينده تحولات غرب آسيا(خاورميانه)وقدرتيابي حركتهاو دولتهاي شيعي و علوي
سير تحولات و روند مسائل روز منطقه خاورميانه نشانگر افزايش و اوجگيري قدرت، تسلط بر اوضاع كنوني جنبشها، قيامها، دولتها و حكومتهاي شيعي به محوريت ايران اسلامي با عنوان جبهه مقاومت اسلامي ميباشد. انقلاب اسلامي نقطه شروع و آغازين اين حركت بود و روزبهروز شاهد قوتگيري تعالي و رشد اين حركت در سطوح جهاني، منطقه و داخل كشورهاي اين جبهه ميباشد.
حركات و تلاشهاي غرب، امريكا، رژيم صهيونيستي و نوكران حلقه بگوشي منطقهاي آنان در راستاي ادامه مبارزه با جبهه مقاومت، استمرار دارد اما مسير سرآشيبي ضعف، فرسايشي شدن اقدامات آنها، افزايش نگراني، استيصال و ناتواني آنها در مديريت شرايط امروز مشهود ميباشد.
توافق نامه ژنو 3 با موضوع هسته ايران با 1+5 يا (3+3) و مذاكرات ژنو 1 و 2 و عدم سرانجام و موفقيتي براي غرب و جبهه عربي ضد شيعي، ادامه پيروزيها و پيشرويهاي عرصه ميداني سوريه، ادامه اعتراضات مسالمتآميز در برابر دولتهاي عربي زير سلطه امريكا به ويژه بحرين، يمن، ضعف جبهه غربي، عربي در بحران سوريه، مقاومت دولت افغانستان بر عدم پذيرش توافقنامه امنيتي نگين كابل و گسترش آشتي ملي و جذب مردم به نظام سوريه عليه واشنگتن، ادامه قوتيابي تجاري اقتصادي روسيه و چين در معادلات اقتصادي منطقه، تحكيم روابط ايران روسيه و دهها مورد ديگر دلالت بر آينده قدرتمندانه و موفقيتآميز جبهه مقاومت و فروپاشي و شكست سياسي امنيتي اقتصادي استراتژيكي غرب، امريكا و عربهاي وابسته به امريكا در صحنه تقابل منطقه را نشان ميدهد.
ايدئولوژي ناب واحد اسلامي با استراتژيها، راهبردها، راهكارها و رويههاي ضروري آن نويد دهنده زندگي، برنامه، اهداف كلان، اجرايي و عملياتي موفقيتآميز براي جبهه مقاومت در آينده نزديك ميباشد.
مهمترين نظريات و ديدگاهها مطرح پيرامون آينده منطقه را در چند محور ميتوان خلاصه نمود:
1- نظريات تحولگرا و تعمير صحنه ميداني:
كه تأكيد بر ترميم و تعويض اوضاع كنوني با نگاه عربي و بيگانه در جهت منافع امريكا، غرب و همپيمانان و نوكران آنان مانند تغيير اوضاع بهم ريختهي خاورميانه در سالهاي 1920 تا 1940 قبل از جنگ جهاني و رسيدن به اوضاع تثبيت شد و اقتدارگرايي امريكا در منطقه كه جز خيال و تلاشي غير محقق چيزي بيش نيست.
2- نظريات آنارشيستي و بهم ريختگي منطقه:
در اين نظريات و ديدگاهها تحولات و رويدادها دو سر دارد. يك طرف آن عربستان سعودي و طرف ديگر آن ايران اسلامي است كه عرصه ميدان سياست منطقه، بين اين دو قطب تقسيم شده است.
در آسيايي مركزي، تركيه، سومالي، يمن، بحرين و هرجاي ديگر در منطقه تقابل عربستان با تلاشهاي مسالميتآميز ايران اسلامي در جهت رشد و تعالي و جلو رفت جهان اسلامي را شاهديم ليكن قدرتيابي حركتهاي شيعه كاملاً مشهود بوده و همچنين شكستهاي متعدد عربستان در ابعاد مختلف استراتژيكي آن. به عبارت ديگر روياي تسلط و تقابل عربستان و نفوذ جريانهاي وهابي و سلفي باعث بهم ريختگي اوضاع منطقه در حال و آينده نزديك گشته و ميگردد.
عربستان در شرق آسيا و جهان اسلام به دمباي تثبيت موقعيت خود و عدم رشد و قدرتگيري ايران و ديگر حركتها و دولتهاي شيعي ميباشد، با رهبريت غرب و امريكا.
پر واضح مينمايد كه در آينده، تحولات ايران، عراق، سوريه، لبنان و غيره تأثير بسزا و محوري در آينده منطقه خواهد داشت. آثار رشد حركتهاي جبهه مقاومت در بحرين، يمن، افغانستان، عربستان و كشورهاي حوزه خليجفارس و شمال آفريقا بسيار شگرفت و عميق ميباشد و تحولات بسياري در آينده ايجاد خواهد نمود و باعث كاهش توان و قدرت جريانهاي مخالف، سلفي و وهابي چند شيعي ميشود.
3- نظريات و ديدگاههاي حفظ منافع امريكا و مبارزه با جبهه مقاومت، در عين قدرتگيري انقلاب اسلامي و حركتهاي شيعي:
منطقه اين نظريه كه آشكارتر از نظريات تحولگرا، تعميري و آنارشيستي ميباشد به واقعيت نزديكتر است و نشان از طراحي و تلاش غرب به رهبريت امريكا در عرصه تحولات كنوني منطقه با رويكرد تضعيف، تخريب، فشار، كشتار، ترور، تغيير ماهيت و نابودي جريان انقلاب اسلامي، جبهه مقاومت و حركتهاي شيعي و تأثير آنان در آينده سياسي خاورميانه ميباشد كه تاكنون معادلات جهاني و منطقه را تغيير داده است و به اعتراف دوست و دشمن ايران مبدل به ابر قدرتي در منطقه و آثار فرامنطقهاي و جهانياش شده است.
در جمعبندي و نتيجهگيري مطالب به نكات مهمي در آينده تحولات و رويدادهاي سياسي منطقه ميتوان اشاره نمود از جمله:
1- ترس و رعب امريكا رژيم اشغالگر صهيونيسم و همراهان منطقه آنان در جريان تهديد جبهه مقاومت و قوتگيري جبهه مقاومت خاصه ايرن در ابعاد نظامي، سياسي، امنيتي، اقتصادي، انساني، علمي و فني.
2- معادلات منطقه كاملاً بر هم خورده و ظهور قدرت جهاني جبهه مقاومت و ايرن اسلامي انكار ناپذير است.
3- گسترش فعاليتهاي سياسي اقتصادي چين و روسيه در منطقه و شكستهاي متوالي غرب و امريكا در عرصه ميداني به ويژه اقتصادي.
4- نگراني امنيت رژيم اشغالگر صهيونيستي و توانمنديهاي خاص ايران اسلامي.
5- عدم توقف رشد علمي، صنعتي و تكنولوژيكي برنامه هستهاي ايران و قابليتهاي موشكي، علمي، فني، انساني ايران مانع بزرگ غرب در منطقه گرديد. و اهرم فشار بر سر مستكبر جهاني است به ويژه قدرت مافوق ولايت الهي، عنايت معصومين به ويژه حضرت وليعصر و رهبري و ولايت مطلقه فقيه.
6- ناتوانيها، شكافها، اُفتهاي مختلف جبهه غربي، عربي، تركي در منطقه.
7- افزايش اعتراضات تلاشهاي ملتهاي منطقه و جان عليه جريانات استكبار غربي در منطقه و گسترش شعارهاي جبهه مقاومت.
مطلب پاياني
ايران اسلامي و جبهه مقاومت با انديشه اسلام ناب و مبارز با صهيونيسم و تقابل با سلطه جهاني امريكا بر مسلمانان و مظلومان جهان در اقصي نقاط دنيا حضور داشته و عقبه استراتژيكي، اقتصادي، اجتماعي آن، نابودي امريكا، اسرائيل و حكومتهاي غير الهي و ماترياليستي امروز را در آينده نويد ميدهد. اينده بشريت در نظر دولتمردان، نظريه پردازان و مجريان انديشه ماترياليستي غرب جز پرداختن به دنيا و مسائل آن چيزي نبوده و راه آينده بشر را جز زندگي ليبراليستي دموكراتيك در بحرانها مشكلات جمعي، امنيتي، اجتماعي و اخلاقي، قتلها و نظامهاي غير اخلاقي و ضد ديني چيز ديگري نمرداند، حال آنكه سالهاست كه بطلان و عدم پاسخگويي مكاتب انديشه تفكر غيرالهي (ماترياليستي) بر جهانيان اثبات گرديد.
ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و امنيتي انديشه ناب شيعي در جهان و رابطه با خالق مطلق توانا و واحدي دانا و مدبّر و قاهر و مقتدر نشانگر جهان بيني و ايدئولوژي كامل، جامع، متعالي و بروز و جوابگو ميباشد كه انسان گرفتار در سرابهاي مختلف و عقايد باطل و غيرحقيقي را به سر منزل نجات ميرساند.
انديشه ناب و متعالي حضرت امام رحمهالله عليه و مقام عظماي ولايت امام خامنهاي دامظله و پيروان، شيعيان، مراجع، شهدا و بزرگان در عصر امروز نسخهاي نجات دهنده بشر ميباشد كه دسيسههاي غيرحكومتي امريكا، انگليس، اروپائيان متحد آن و ديگران همسو آنان را نقش برآب كرده و باعث تعالي، رشد، عدالتمحوري، تكامل و توانمندان در زندگي او مينمايد.
به اُميد توانمندي و قدرتگيري بيشتر حركتها و دولتهاي شيعي تا نجات كامل بشر و پيروزي به سلطهگران جهان
رضا قارزي
