ای مهربان  فرجت نزدیک باد.شعر رضا قارزی

ای مهربان  فرجت نزدیک باد 


شاها نظری کن دل مسکین گدا را        بگذار به چشمان ترم ، آن کف پا را
از بهر ظهور تو دعا می کنم هر شب       یک بار اجابت بنما خواهش ما را
ای خاک درت تاج سرم مهدی زهرا       نومید مکن از درت این بی سر و پا را

 

مولایم دلنگرانی ام بابت تاخیر تو نیست
می دانم می آیی
ولی  دلم شور میزند
برای خودم برای ثانیه ای که قرار می‌شود بیایی و من هنوز با تو قرن ها ، فاصله دارم
کوه و دریا ،دشت و صحراانسان و ملک ،همه در محضرت بنده اند خدایا
مانند رخت نیست وجودی یارب 
نزدیک توام، مونس والا 
نظری کن


عمری ست لبخندهای خود رادر دل ذخيره میكنم.باشد برای روز مبادا . اما ، در صفحه‌ی تقويمروزی به نام روز مبادا نيست. آن روز هر چه باشد.روزی شبيه ديروز ، روزی شبيه فرداروزی درست مثل همين روزهای ماست.اما كسی چه میداند شايدامروز نيز روز مبادا باشد. مهدی جان ( عج )وقتی تو نيستی ، نه هست های ماچونان كه بايدند نه بايدهاهر روز بی تو روز مباداست .یارب خلق نمودی زمین و زمان، گیتی و ارض و تمام سما،همره عشقت منم یا خدا،تابع شور حرمین و حسین.

 

آقای ما بوی کدامین شکوفه ای       هردفتری می نویسم نام تو     بوی عطر زهرا می دهی     مهدی جان


رضا قارزی

خانه ای بوی شقایق می دهد   .شعر رضا قارزی

خانه ای بوی شقایق می دهد   

خانه ای بوی شقایق می دهد     بوی مادر بوی عاشق می دهد
خانه ای که دست مولابسته شد  خانمی هم پهلو اش بشکسته شد
خانمی که دخترش عشق حسین   ماه او سلطان دین آن نور عین
خانه ای که آتشی افروختند          بر در او لاله ها هم سوختند
خانه ای که خصم آقایم کشید   مادرم از پهلو اش خون می چکید
خانه زینب علی و فاطمه است    خانه ارباب دین و خاتمه  است
السلام ای خانه ی مولا علی         نورزهرا زینب اش شاه ولی
السلام ای بر درت افراشته     هرفرشته  بالهایش تافته
السلام ای جایگاه حق پرست  میهمانت هم تمامی مست مست
السلام ای دایه دارمصطفی    جان عالم شد فدای مرتضی
آید آن مولای جانم درظهور  قاتلان را می زند آری به گور
می برد غم غصه های آن ولی   کربلایی می شود هم منجلی
السلام ای ماهتاب مرتضی    ای امیر داستان هامان  بیا
السلام ای اوج صبر ومعرفت       ای عزیز جان امیر و آخرت
قله زیبا تویی شاه جهان بیا   مبدا پیروزی وجانان بیا
السلام ای گوهر  جانم  بیا     یادگار حضرت اش آن مرتضی
السلام اي آفتاب پشت ابر  السلام اي اوج قله ، کوه صبر
السلام اي فخر آدم در زمين  يادگار حضرت روح الامين
عمر تو تاريخ ساز عالم است   مبداء آن از رسول خاتم است
اي مسيح آل پيغمبر سلام    ابتدای سوره ي کوثر سلام

 

رضا قارزی

بازشد  راه  شهیدان کربلا.شعر رضا قارزی

 بازشد  راه  شهیدان کربلا

اول امام ما علی(ع) واول شهیده فاطمه است(س)
حیدر دست بسته میان کوچه ها و زهرا با زو  شکسته پشت درب  خانه اش
نوحه خوان  دل عظما ی زینب است
مادر ندا دهد مهدی بیا ، محسن دگر شهید شد.بازشد  راه  شهیدان کربلا
مادر جان، بازو شکسته، حال تو را درک می کند،جا دارد از مصیبت توجان دهیم
در داغ توتمام جهان زهرا واله  وسیاه پوش ونوحه گرشده
پهلو شکسته حال تو را درک می کند
بارخدایا مهدی ما رسان آن منتقم آل مصطفا (ص)
قسم به مصیبت عظمای فاطمه.السلام علیک یافاطمه الزهرا سلام الله علیها ،ایتها المغصوبه المقهوره
آیه به آیه شده تفسیر غربتت،مادر بگو، کجاست مزار بی نشان تو
این جمعه هم گذشت،نیامد امام ما یارب رسان ولی خودت  مهدی علی

رضا قارزی